۱۳۸۷ مرداد ۹, چهارشنبه

محمد رسول الله ص

َاعُوذُ بِاللّه مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم
بِسمِ اللّهِ الرّحمنِ الرّحيم

متن:

بعثت رسول خدا ( ص )
چهل سال از عمر رسول خدا ( ص ) گذشته بود كه به طور آشكار فرشتة وحي به آن حضرت نازل شد و آن بزرگوار به نبوت مبعوث گرديد . بيست و هفت روز از ماه رجب گذشته بود و رسول خدا ( ص ) در غار « حرا » به عبادت مشغول بود . روز دوشنبه بود و حضرت خوابيده بود . رسول خدا ( ص ) دو فرشته را در خواب ديد كه وارد غار شدند و يكي در بالاي سر آن حضرت نشست و ديگري پايين پاي او ، آنكه بالاي سرش نشست نامش جبرئيل و آن كه پايين پاي آن حضرت نشست نامش ميكائيل بود . محمد ( ص ) بارها فرشتگان را در خواب ديده بود و در بيداري نيز صداي آنها را مي شنيد كه با او سخن مي گفتند , ولي اين نخستين بار بود كه آشكارا فرشتة الهي را پيش روي خود مي ديد . گفته اند در اين وقت جبرئيل ورقه اي از ديبا به دست او داد و گفت : « اقراء » يعني بخوان . فرمود : چه بخوانم ! من كه نمي توانم بخوانم !براي بار دوّم و سوّم همين سخنان تكرار شد و براي بار چهارم جبرئيل گفت : بخوان به نام پروردگارت كه ( جهان را ) آفريد ، ( خدايي كه ) انسان را از خون بسته آفريد ، بخوان و خداي تو مهمتر است ، خدايي كه ( نوشتن را به وسيلة ) قلم بياموخت . پيغمبر بزرگوار الهي به خانه بازگشت و به خاطر آنچه ديده و شنيده بود دگرگوني زيادي در حال آن حضرت پديدار گشته بود . پيغمبر خدا آنجه را ديده و شنيده بود به خديجه گفت و خديجه با شنيدن سخنان همسر بزرگوار چهره اش شكفته گرديد . سخنان رسول خدا ( ص ) كه تمام شد لرزه اي اندام آن حضرت را فرا گرفت و احساس سرما در خود كرد از اين رو به خديجه فرمود : « من در خود احساس سرما مي كنم مرا با چيزي بپوشان » . خديجه گليمي آورد و بر بردن آن حضرت انداخت و رسول خدا ( ص ) در زير گليم آرميد . خديجه محمد ( ص ) را در خانه گذارد و لباس پوشيده پيش ورقه آمد و آنچه را شنيده بود بدو گفت و بازگشت و رسول خدا همچنان كه خوابيده بود احساس كرد فرشتة وحي بر او نازل گرديد و از اين رو گوش فرا داد تا چه مي گويد . « اي گليم به خود پيچيده برخيز و ( مردم را از عذاب خدا ) بترسان ، و خدا را به بزرگي بستاي ، و جامه را پاكيزه كن ، و از پليدي دوري گزين ، و منّت مگزار ، و زايده طلب مباش ‌، و براي پروردگارت صبر پيشه ساز . » (1)
(1) به نقل از كتاب خلاصه زندگاني حضرت محمد(ص) تاليف:سيد هاشم رسولي محلاتي تلخيص:محمدرضا جوادي

"و لقد بعثنا في کل امه رسولا ان عبدو الله واجتنبو الطاغوت (سوره نحل آيه 38)""به تحقيق در ميان هر امتي پبامبري فرستاديم که خدا را پرستش کنيد و از طاغوت دوري کنيد"

آنچه براي پيامبر اسلام اهميت داشت ’ نجات انسانها از گرداب خرافات و عقايد باطل واشنايي انها بااصول حيات بخش اسلام بود که مردم را به خير و سعادت دعوت مي کرد. از همين رو’ دعوت پيامبر آميخته با استدلال و منطق بود و هيچگاه براي عرضه داشتن عقايد خود به زور متوسل نشدند.



نسب رسول خدا ( ص )
مطابق آنچه ميان مورخين مسلّم است نسب رسول خدا ( ص ) تا « عدنان » كه بيست و يكمين جدّ آن حضرت بوده اين گونه است : محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف بي قصي بن كلاب بن مره بن كعب بن لوي بن غالب بن فهربن ملك بن نصربن كنانه بن خزيمه بن مدركه بن الياس بن مضر بن نزار معد بن عدنان . از رسول خدا ( ص ) نيز روايت شده كه فرمود : چون نسب من به عدنان رسيد خودداري كنيد ( و از او بالاتر نرويد . )خانداني كه رسول خدا ( ص ) در ميان آنها به دنيا آمد . از بهترين خاندانهاي عرب و شريفترين آنها بود و بزرگترين منصبها و سيادتها در آنها وجود داشت . زيرا منصب سقايت و اطعا حاجيان كه بزرگترين افتخار و بهترين منصبها بود از راه ارث به خاندان بني هاشم و عبدالمطلب جدّ آن بزرگوار رسيده بود . (1)
پي نوشت :(1) به نقل از كتاب خلاصه زندگاني حضرت محمد(ص) تاليف:سيد هاشم رسولي محلاتي تلخيص:محمدرضا جوادي

دانلود كتاب:
مطالعه ي متن كتاب: وهابیت بر سر دوراهی دانلود: يا علي (ع)
منبع: سايت آيت الله مكارم شيرازي

معرفي وب سايت: اموزش قران

هیچ نظری موجود نیست: